عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
4 | 557 | mahdavi |
![]() |
1 | 44 | mahdavi |
![]() |
0 | 49 | mahdavi |
![]() |
0 | 39 | mahdavi |
![]() |
2 | 59 | mahdavi |
خالق جانها صفاازسرگرفت
جبرئیل آیینه و مِجمَر گرفت
منّتِ باریتعالی شد تمام
کُلِّ هستی نشأه یِ باورگرفت
حامِلِ اِقْرَأْ وَرَبُّ الْأَكْرَمَش
آمد و غار حرا در بر گرفت
مُصحَفِ حق در رسالت بازشد
نفحه ای ازعالم برترگرفت
تا شنید از جبرئیل اِقرَأ وَ رَبّ
آیه ها از خالق اکبرگرفت
شد نبی مَبعوثِ رَبَّ العالمین
درشبِ موعود عَبا بر سرگرفت
خَلقِ انسان از عَلَق را باز گفت
خاتم پیغمبران منبر گرفت
در بلاغت سِـرِّحق را شرح داد
عَلَّمَ الإنسانَ با جوهَر گرفت
رایتِ اِنّا فَتَـحنا را گشود
برفرازقُلّه ی خاورگرفت
خیلِ مستان وخماران درپی اَش
ساقیِ رحمان به کف ساغرگرفت
عقلِ کُلّ انس وجان عطّار عشق
خُلقِ عُظمای خوش ازداورگرفت
رأفتِ آن رَحمَة ً لِلعالَمِین
خَلقِ عالَم را سراسر در گرفت
صبح مبعث کز حراء مبعوث شد
اِبنِ عمِّ خود: علی؛ یاور گرفت
بولهب ها اّبتَـر و تَبَّت یَدا
مشرکان را رعشه در پیکرگرفت
درپیِ فرمان حق آن بت شکن
ازتمام بتگران سنگرگرفت
عالم از یُمنِ وجود ش زنده شد
مسلمین را زیر بال و پرگرفت
سوره ی کوثر که نازل شد براو
با فَصَلِّ رَبِّكَ وَانْحَرْ گرفت
اِنَّ شانِئکَ هُوَالأبتَر چو خواند
دشمنانش را خدا اَبتَر گرفت
او که شد اُمِّ ابیها را پدر
دَه امام از یک نَوِه رَهبر گرفت
هرکجا فرصت غنیمت می نمود
جانشین را حیدر صفدر گرفت
با علی صَدّیقه را وَصلت نمود
فاطمه هم شأنِ خود هَمسَر گرفت
ساقی خُم خانه شد مولا علی
از قضا عِطر از قََدَر عنبَر گرفت
مهدوی هم لذّت مستی چشید
جُرعه ای ازساقی کوثرگرفت
غلامرضا مهدوی
ادامه مطلب
برچسب ها : بعثت , خالق , جانها , صفا , گرفت , مصحف , رسالت , حرا , اقراء , جبرئیل , نبی , مبعوث , العالمین , شب , موعود , انسان , عَلَق , خاتم , پیغمبران , بلاغت ,
بازدید : 147


بازهم برق ؛ دمارازهمه در ، آورده
بازهم درصفِ ارزاقِ فروشگاه امروز،
مردوزن را به ستوه ازکَرو فَر، آورده
وِلوِله در مطبِ دکترودرمانگاه است،
مردوزن، خُردوکلان درصف نانوایی را ،
این سفرکرده که صدقافله دل را بُرده ،
درحَذَرهم زِ سَفَر، بارِخَطَر، آورده
کرده با هر نَوَسانش دِلِ ما را پُردود
دادِ یخچال وفریزر همه، در، آورده
سارقی باز ، شده از سرِ تیرآویزان
رفته تا گَـلّـه بِیارَد بُزِ گَرآورده
حاج علی از سفرِ آن وَرِ آب آمده باز
چه موتور برقِ سه فازی زِ قَطَرآورده!!
برق اگر رفت دلا غصّه نخور برگردد
یادی از خاطره ی عصر حَجَرآورده
بازهم باد وزیده است وچنار اُفتاده
از برای فِـرِ، ما ، هیزُم ترآورده
بازهم فسقلی و طَنزْکِزِ، بی مَزه اش
دلقکی را چو، فَنَر، قِر، به کَمَرآورده
ادامه مطلب
برچسب ها : بابا برقی , بازهم , دمار , همه , آورده , شب , سحر , خون جگر , ارزاق , فروشگاه , صف , ولوله , مطب , درمانگاه , زائو , برق , عصر حجر , چنار , غلامرضا مهدوی آزاد ,
بازدید : 807